کد مطلب:162583 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:263

امر به معروف، مبارزه با ستم
حسین علیه السلام آمد تاكجیهای یزید را بزداید. او برای امر به معروف به راه افتاد، و به خاطر نهی از منكر قد برافراشت.

حسین علیه السلام آمد تا از ستم، جلوگیر باشد. آمد تا كاخ ستم را واژگون كند. او در این راه قیام كرد و سكوت را نخواست.

در جمله هایی از كلمات امام، به این توضیح ها می رسیم. [1] بدون شك او امر به معروف و نهی از منكر و مبارزه با ظلم را در برنامه دارد. او بی تفاوت و سازشگر نیست و برای رسیدن به حق، از هیج باك ندارد، و جان را به روی دست دارد، حتی آن كه بر مرگ زند خنده علی اصغر اوست.

با این توضیح ها، چند سوال هست. اگر یزید امر به معروف را می پذیرفت و بدی هایش را كنار می ریخت و از ستم كناره می گرفت، آیا حسین علیه السلام او را می پذیرفت و با او بیعت می كرد؟

این چنین بیعتی، تا چه وقت ادامه می یافت؟

حسین علیه السلام در حالی كه می توانست حكومت اسلام را به دست بگیرد و به خلافت رسول صلی الله علیه و آله و سلم برسد، آیا باز هم یزید را تحمل می كرد؟ آن هم یزیدی را كه در سطح ابوبكر و عمر بود و آن بوزینه بازی و شرابخواری را نداشت؟


امام، امیرالمؤمنین، در خطبه ی شقشقیه، به این سوال ها جواب می دهد، كه: دیگران خلافت را به خود بسته اند و آن را به زور پوشیده اند. این آسیاب بدون آنها نمی چرخد. آنها درختی هستند كه پرنده بر آن پر نمی گشاید. آنها كوهی هستند كه سیلاب دانش در كنارشان جاری است. آنها با آن احاطه و با این جوشش می توانند پاسخگوی نیازها، و رهبر و پیشوای خلق باشند.

حسین علیه السلام برای یك لحظه، یزید را تحمل نمی كند، همان طور كه علی، اگر یاری اش می كردند، با اولین آنها یك لحظه همراه نمی شد.

با این جواب، می یابیم كه حسین علیه السلام برنامه ای بزرگ تر و سنگین تر در پیش روی دارد، و این برنامه همان طور كه با شهادت و شفاعت همراه بود، با امر به معروف و مبارزه با ستم نیز همراه است.

اما در همین سطح متوقف نمی ماند كه هنوز قله های بلندتری پیش رو دارد، و راه های طولانی تری در زیر پا.



[1] بحارالانوار ج 45، ص 329.